حاکمیت شرکتی به عنوان یک مفهوم چند بُعدی در سالهای اخیر به یکی از مسائل بحرانی در مدیریت شرکتها تبدیل شده است. این مفهوم بیش از گذشته به دلیل اهمیت روزافزون تفکیک مالکیت و اداره شرکت، به طور چشمگیری مورد توجه قرار گرفته است. حاکمیت شرکتی بیشتر از یک روابط شفاف بین مدیران و سهامداران است؛ به عنوان یک ساختار کلانتری، آن را میتوان به عنوان نظامی از قوانین، سیاستها، و فرآیندهایی که شرکت را اداره میکنند، تعریف کرد.
از این رو، حاکمیت شرکتی از طریق مکانیسمها و فرآیندهایی که در طول زمان توسط مدیران، سهامداران، و دیگر نهادهای مرتبط تعیین میشود، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد شرکت دارد.
برای ایجاد یک مسیر صحیح در حکمرانی خوب شرکتها، لازم است از دیدگاهها و نقاط قوت مختلف به این مسئله نگریست. اولاً، تأمین نظارت مناسب از سوی سهامداران و اعضای هیئت مدیره، از جمله اقداماتی است که میتواند به ارتقای حاکمیت شرکتی کمک کند. ثانیاً، ارتقاء شفافیت و اطلاع رسانی مناسب به تمامی ذینفعان، از جمله سرمایهگذاران، مشتریان، و نهایتاً جامعه، نقشی حیاتی در ایجاد اعتماد و کاهش ریسکهای مرتبط با شرکت دارد.
در نهایت توجه به اخلاقیات کسب و کار و رعایت استانداردهای اخلاقی و اجتماعی، میتواند به شکل قابل توجهی به پایداری و موفقیت در طولانی مدت شرکت کمک کند. از این رو مسیری که به حکمرانی خوب شرکتها منجر میشود، به طور اساسی بر این اصول تأکید دارد و از تعاملات مؤثر و هماهنگ بین تمامی نهادهای مرتبط تشکیل میشود.
فهرست
- 1 تعریف حاکمیت شرکتی (corporate governance)
- 2 تاریخچه حاکمیت شرکتی:
- 3 حاکمیت شرکتی چیست؟
- 4 مراحل اصلی حاکمیت شرکتی چیست؟
- 5 مفهوم نظارت در حاکمیت شرکتی چیست؟
- 6 مفهوم انگیزش در حاکمیت شرکتی چیست؟
- 7 مفهوم تفویض در حاکمیت شرکتی چیست؟
- 8 مفهوم فروش سهام در حاکمیت شرکتی چیست؟
- 9 تعریف تمرکز بر روی سیستم های حاکمیت شرکتی چیست؟
تعریف حاکمیت شرکتی (corporate governance)
حاکمیت شرکتی، به مجموعهای از روابط و ساختارهایی اشاره دارد که بین مدیریت شرکت، هیأت مدیره، سهامداران، و دیگر ذینفعان شرکت برقرار میشود. این مفهوم به عنوان یک چارچوب تعیین کننده، نقشی حیاتی در تعیین اهداف شرکت، مسیرهای دستیابی به آن اهداف، و نظارت بر عملکرد شرکت دارد. در واقع، حاکمیت شرکتی از طریق تعیین ساختارها و فرآیندهایی که مدیریت شرکت را هدایت میکنند، به وضوح تعریف میشود.
این ساختارها و فرآیندها باید به گونهای باشند که تضمین کننده اعتماد و شفافیت در ارتباطات داخلی و خارجی شرکت باشند و در نهایت، به ارتقای ارزش و پایداری شرکت کمک کنند. از این رو، حاکمیت شرکتی به عنوان یک سیستم کلانتری، با تأکید بر رعایت اصول اخلاقی و استانداردهای معتبر، اساسی برای موفقیت و پایداری در طولانی مدت شرکتها محسوب میشود.
تاریخچه حاکمیت شرکتی:
تاریخچه حاکمیت شرکتی به مراحلی از تکامل در دنیای تجارت بازمیگردد، که با گسترش و پیچیدهتر شدن معاملات و تخصصی شدن مدیریت در دوران کنونی به اوج رسیده است. با پیشرفت این روند، کنترل شرکتها نیز از سوی سهامداران، به خصوص سهامداران جزء، کاسته شده و نیاز به یک ساختار که مسئولیتها و کنترلها را بهوضوح تعیین کند، احساس میشود؛ این ساختار به عنوان حاکمیت شرکتی شناخته میشود.
حاکمیت شرکتی به عنوان یک فرآیند سیستماتیک و مداوم، هدایت، بهبود، و یادگیری در شرکت، منجر به عملکرد پایدار و تعالی اخلاقی میگردد. از اواخر قرن بیست و یکم، حاکمیت شرکتی بهعنوان یک ضرورت در مدیریت استراتژیک کسب و کار شناخته میشود و نقش بسیار مهمی در مسیر توسعه و پیشرفت سازمانها دارد. این تحولات، به توجه فزاینده به حاکمیت شرکتی و تغییر نگرش به عنوان یکی از اصول اساسی مدیریت شرکتها در دهههای اخیر انجامیده است، که نیازمند تعریف دقیق و آشنایی با دلایل و اهمیت آن است.
حاکمیت شرکتی چیست؟
تعاریف مختلفی از حاکمیت شرکتی وجود دارد که از جملهی آنها میتوان به تعریف سازمان همکاری و توسعه اقتصادی اشاره کرد. به طبق این تعریف، حاکمیت شرکتی به عنوان مجموعهای از ارتباطات بین مدیریت شرکت، هیأت مدیره، سهامداران، و سایر ذینفعان تعریف میشود. این ساختار به شرکت امکان میدهد تا اهداف خود را مشخص کرده و ابزارهای دستیابی به آنها را تعیین کند، همچنین بر عملکرد شرکت نظارت کند.
حاکمیت شرکتی باید انگیزههای مالی را برای هیأت مدیره و مدیریت فراهم کند تا آنها بتوانند اهدافی که به نفع شرکت و سهامداران است را پیگیری کنند، و به نظارت موثر کمک کند تا شرکتها از منابع خود بهطور کارآمدتر استفاده کنند. در واقع، حاکمیت شرکتی یک نظام است که به شرکتها کمک میکند تا تحت هدایت و کنترل قرار بگیرند، و ساختار آن به شکلها و فرهنگهای مختلفی قابل پیادهسازی است که به ساختار سازمان و نوع فرهنگ آن بستگی دارد.
مراحل اصلی حاکمیت شرکتی چیست؟
مراحل اصلی حاکمیت شرکتی، که بر اساس اهمیت و تأثیر آنها در اجرای حاکمیت شرکتی تعیین شدهاند، شامل نظارت، ایجاد انگیزش، تفویض و فروش سهام توسط سهامداران میباشند. این مراحل، نقش بسیار مهمی در پیادهسازی حاکمیت شرکتی دارند، زیرا هرکدام از این مراحل مسئولیت و وظایف خاصی را بر عهده دارند که برای ایجاد یک فرآیند حکمرانی شرکتی مؤثر و کارآمد ضروری هستند.
نظارت، به عنوان یکی از مراحل اساسی حاکمیت شرکتی، برای اطمینان از رفتار شفاف و مسئولانه مدیران و کنترل بر عملکرد شرکت از اهمیت ویژهای برخوردار است. همچنین، ایجاد انگیزش در سطح مدیریت و کارکنان، به منظور دستیابی به اهداف شرکت و افزایش عملکرد، بسیار حیاتی است. علاوه بر این، تفویض و فروش سهام توسط سهامداران نیز به عنوان یکی از روشهای اصلی حاکمیت شرکتی، برای تحقق منافع سهامداران و تأمین منابع مالی شرکت اهمیت دارد. از این رو، فهم دقیق و صحیح از این مراحل و اهمیت وظایف هرکدام، اساسی برای اجرای بهتر حکمرانی شرکتی در سازمانهاست.
مفهوم نظارت در حاکمیت شرکتی چیست؟
نظارت در حاکمیت شرکتی به مفهوم انتقال بخشی از مسئولیتهای تصمیمگیری به هیأت مدیره توسط سهامداران اشاره دارد. این بدان معناست که سهامداران، به جای تصمیمگیری مستقیم در مورد مسائل مختلف شرکت، مسئولیت انتخاب و تایید اعضای هیأت مدیره را بر عهده میگیرند.
به این ترتیب، در جلسات سالانه یا جلسات دیگر، سهامداران به بررسی و ارزیابی عملکرد اعضای هیأت مدیره میپردازند و در صورت لزوم تصمیمهایی را در خصوص انتخاب مجدد یا جایگزینی اعضای هیأت مدیره اتخاذ میکنند. این فرآیند نظارت، به عنوان یکی از اصول اساسی حاکمیت شرکتی، به منظور تضمین شفافیت، عدالت، و ارتقاء عملکرد شرکت از اهمیت ویژهای برخوردار است و نقش بسیار مهمی در ارتقای مدیریت و رهبری شرکتها دارد.
مفهوم انگیزش در حاکمیت شرکتی چیست؟
مفهوم انگیزش در حاکمیت شرکتی به اهمیتی که شرکتها به مدیرانی با انگیزه و علاقهمند به پیشرفت و موفقیت در کسبوکار دارند، اشاره دارد. در واقع، شرکتها که به دنبال رشد و توسعه بیشتر هستند، متمایلند تا با جذب مدیران با انگیزه و مشتاق به کار، مالکیت خود را افزایش دهند. سپس، هیأت مدیره به عنوان نهادی که مسئول تصویب قوانین و اصول پایهای است که مدیران اجرایی باید از آن پیروی کنند، بهکارگیری انگیزههایی اغلب مالی را برای تحقق اهداف خود فراهم میکند.
این انگیزهها میتوانند از طریق پاداشهای مالی، سهام گذاری، یا دیگر ابزارهای مالی ایجاد شده و مدیران را به کسب نتایج بهتر و رشد شرکت ترغیب کنند. به این ترتیب، انگیزش در حاکمیت شرکتی میتواند به عنوان یکی از اصول اساسی که شرکتها را به سوی موفقیت و پیشرفت هدایت میکند، بهشمار آید.
مفهوم تفویض در حاکمیت شرکتی چیست؟
مفهوم تفویض در حاکمیت شرکتی به اقدامی اشاره دارد که هیأت مدیره، با توجه به امکانات محدود خود و تعداد وسیعی از وظایف و مسئولیتها، بخشی از اختیارات و مسئولیتهای خود را به افراد خارج از این هیأت واگذار میکند. این افراد، معمولاً اعضای مدیریت اجرایی یا کارکنان دیگری از سازمان هستند که با تخصص و تجربه خود میتوانند وظایف مشخصی را انجام دهند.
این تفویض به افراد خارج از هیأت مدیره، علاوه بر اینکه به بهبود عملکرد و اجرای بهتر راهبری شرکت کمک میکند، امکان ایجاد انگیزه و مشارکت بیشتر اعضای سازمان را فراهم میآورد. با واگذاری بخشی از اختیارات و مسئولیتها به افرادی با تجربه و مهارت، هیأت مدیره قادر خواهد بود تا بر روند اجرایی کارها نظارت کند و به طور موثرتری به اهداف شرکت دست یابد، در عین حال اعضای سازمان نیز با احساس مسئولیت بیشتر و انگیزه بیشتر، به بهبود عملکرد و رشد شرکت کمک خواهند کرد.
مفهوم فروش سهام در حاکمیت شرکتی چیست؟
مفهوم فروش سهام در حاکمیت شرکتی به فرایندی اشاره دارد که در آن سهامداران، به دلایل مختلف، اقدام به فروش سهام خود در شرکت مینمایند. این دلایل میتواند شامل نیاز به نقدینگی فوری، عدم اطمینان از عملکرد آینده شرکت، یا فرصتهای سرمایهگذاری دیگر باشد. از سوی دیگر، حضور افراد خارج از هیأت مدیره میتواند بهعنوان یک عوامل مثبت مورد نظر باشد، زیرا آنها میتوانند با تجربه و دانش خود، به رشد و توسعه شرکت کمک کنند.
اما در صورتی که سهامداران از عملکرد شرکت راضی نباشند و اعتقاد داشته باشند که سرمایهگذاری در شرکت دیگری سودآورتر خواهد بود، آنها میتوانند تصمیم به فروش سهام خود بگیرند. این فرآیند، بهطور مستقیم بر عملکرد شرکت و ارزش سهام آن تأثیر میگذارد و نشاندهنده قدرت و تأثیر سهامداران در جهت تغییرات در شرکت است. در نتیجه، فروش سهام یکی از مواردی است که سهامداران بهوسیلهی آن میتوانند نقش فعالی در حاکمیت شرکتی ایفا کنند و تصمیماتی که تأثیر بر آینده شرکت دارند را شکل دهند.
تعریف تمرکز بر روی سیستم های حاکمیت شرکتی چیست؟
تمرکز بر روی سیستمهای حاکمیت شرکتی به معنای تمایز میان نقشها و مسئولیتها در ساختار حکمرانی شرکتی و ایجاد مکانیزمهایی است که به ارتقای شفافیت، پاسخگویی، و حفاظت از منافع تمامی ذینفعان شرکت کمک میکند. این فرآیند شامل تعیین نقشها و مسئولیتهای مشخص برای همه شرکتکنندگان در حوزه حاکمیت شرکتی است، از جمله هیأت مدیره، مدیران، حسابرسان، مشاوران حقوقی و مالی، و دیگر افرادی که در فرآیند تصمیمگیری و اجرای سیاستهای شرکت دخالت دارند.
با توجه به اینکه هدف اصلی حاکمیت شرکتی ایجاد ارزش برای سهامداران است، سیستمهای حاکمیت شرکتی تلاش میکنند تا اطمینان از بازدهی عادلانه برای سرمایهگذاران خارجی و داخلی فراهم آورند.
همچنین حاکمیت شرکتی با ایجاد مکانیزمهایی برای کنترل مدیریت و جلوگیری از انحراف از منافع سهامداران، سعی در حفظ هماهنگی میان صاحبان و مدیران دارد. در واقع، نقض اصول حاکمیت شرکتی میتواند منجر به مشکلات سازمانی و اقتصادی شود، زیرا در صورتی که مدیران بهطور انحصاری عمل کنند و به منافع شخصی خود اولویت دهند، ممکن است هزینهها برای سهامداران بالا برود و ارزش سهام شرکت کاهش یابد.
به علاوه این فرآیند باعث بهبود عملکرد شرکتها و توسعه اخلاقی آنها میشود، زیرا از طریق تسهیل عملکرد پایدار و اجرای موثری از استانداردهای اخلاقی و حسابداری، به تعالی اخلاقی و عملکرد مثبت شرکتها کمک میکند.
موضوع حاکمیت شرکتی به عنوان یکی از اصول اساسی و حیاتی در مدیریت شرکتها به عنوان سازمانهای اقتصادی، در عصر حاضر به عنوان یکی از مسائل کلیدی در حوزه کسب و کار شناخته میشود. اهمیت این موضوع از جهات مختلفی قابل توجیه است؛ از جمله اهمیت آموزش عمومی و ارتقای درک از اصول حاکمیت شرکتی که برای افراد در هر سطحی از سازمان ضروری است.
همچنین توجه به نقش اقتصادی و اجتماعی حاکمیت شرکتی، میتواند بر تصمیمگیریهای کلیدی مدیران و هیأت مدیره تأثیرگذار باشد و سهامداران را مطمئن سازد که ارزش سرمایهگذاریشان حفظ میشود.
به طور کلی برای بهبود حاکمیت شرکتی، نیاز به تشویق شرکتها برای رعایت اصول حسابداری، افشای مالی، و اصول اخلاق کسب و کار، و همچنین بهینهسازی مشوقها، ارتباطات، و شفافیت وجود دارد. این اصول و مفاهیم میتوانند به وفور در ارتقای مدیریت شرکتها و رسیدن به اهداف مشترک اقتصادی و اجتماعی کمک کنند، و در مقابل، از وقوع مشکلاتی مانند تضاد منافع و خلأهای مدیریتی جلوگیری نمایند.
مطالب مرتبط